برگزاری «جشن بزرگ امام‌رضایی‌ها» در مشهد مقدس + جزئیات گردهمایی دست‌اندرکاران همایش جهانی شیرخوارگان حسینی در حرم رضوی (۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳) خطیب فرهنگ | درباره مرحوم فخرالدین حجازی سیاست‌ورزی در پس پرده آکادمیا گردهمایی رؤسای ستاد‌های توسعه و بازسازی عتبات عالیات کشور، در مشهد برگزار شد + فیلم توزیع ۳۰۰۰ غذای گرم بین سیل زدگان منطقه سیدی مشهد خدمات آستان قدس رضوی به مردم سیل‌زده مشهد | اختصاص ۱۰۰ واحد رایگان در زائرشهر رضوی نقاره حاجت‌ها یادی از آیت ا... محمدتقی بهجت| رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند حق همسایگی امام مهربان زندگی باشکوه با مهندسی معرفتی امام رضا (ع) خدمت‌رسانی آستان قدس رضوی به سیل‌زدگان مشهد قاضی‌زاده هاشمی: پیام انقلاب اسلامی به عالم، بیداری اسلامی و فهم مستقل بود آزادسازی ۱۶۰۰ زندانی جرایم غیرعمد با نذر امام رضا(ع) | اجرای عملیات عمرانی در ۳۰۸ روستا + فیلم آیا نماز آیات برای طوفان و رعد و برق واجب است؟ حرمِ عشق و زیارتنامه ای که باید عارفانه خواند آغاز و بهره‌برداری از ۱۵ پروژه شاخص آستان قدس رضوی در کشور | افتتاح ۴ پروژه در روستای هندل آباد
سرخط خبرها

روایت استمرار تبعیض، ترور و تعدی

  • کد خبر: ۲۲۰۳۸۹
  • ۱۸ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۷:۴۹
روایت استمرار تبعیض، ترور و تعدی
کوروش علیانی از بن‌مایه‌های اندیشه‌ای ظلم و تعدی صهیونیسم بین‌المللی می‌گوید.

از زمان تشکیل رژیم غاصب صهیونیستی آثار گوناگونی به زبان‌های مختلف درباره بن‌مایه‌های اندیشه‌ای و اجتماعی اسرائیل نوشته شده است. هرکسی با زاویه نگاه خاص خود به این مسئله پرداخته است. در سال‌های اخیر کتابی به فارسی درباره تحلیل تشکیل رژیم صهیونیستی نوشته شد که با تکیه بر منابع علمی و دقیق به‌دنبال آن بود تا ریشه‌های اندیشه‌ای صهیونیسم را برملا کند.

«متاستاز اسرائیل» روایتی تاریخی است که درپی بررسی یک موضوع خاص است و آن را دنبال می‌کند. آن موضوع پیوستگی‌ناپیوستگی تبعیض، ترور و تعدی در طول زمان در موجودیتی است که خودش را اسرائیل می‌نامد. این کتاب، نوشته کوروش علیانی از آثار برجسته و راهبردی است که در سال‌های اخیر با موضوع اسرائیل و تشکیل رژیم صهیونیستی منتشر شده است. 

نویسنده در این اثر، تأثیرات وحشتناک ایجاد دولت صهیونیستی در منطقه را به لحاظ اقتصادی و انسانی نشان داده است، اما اهمیت کتاب بیشتر در این است که رویکردی پژوهشی، تاریخی را انتخاب کرده و توانسته است به نتایج جدیدی برسد که برای خواننده پژوهشگر و علاقه‌مند به مسائل تاریخی، جذاب است. علیانی به این نکته اشاره کرده است که برای نگارش این کتاب، به دانش تاریخی خود بسنده نکرده و به‌دنبال پژوهش‌های انضمامی زیادی رفته و به نتایج تازه و جدیدی هم رسیده است.

فصل نخست کتاب، به داستان تشکیل دولت صهیونیستی اختصاص دارد؛ از جایی که هیچ‌چیز نبوده تا جایی که وارد بازار سیاست جهانی شده است. علیانی در این بخش به نقش خانواده‌های زرسالار یهود در تشکیل دولت اسرائیل اشاره می‌کند. برای این موضوع، بحث از روسیه آغاز می‌شود؛ یعنی از زمانی که در قرن ۱۳ میلادی، یهودیان آن کشور به‌دلیل تصمیم‌های سخت تزار روسیه، تصمیم به مهاجرت جمعی می‌گیرند و اینجاست که تئودور هرتسل یهودی پیدا می‌شود. او از این فرصت بهره‌برداری می‌کند و به‌دنبال یافتن سرزمینی برای یهودیان است و در اینجاست که نویسنده، جریان تشکیل آژانس یهود و تشکیل کنگره صهیونیسم در قرن نوزدهم را مطرح می‌کند.

در فصل دوم، دلایل بقای این دولت و کارکرد‌های آن برای قدرت‌های جهانی بازگو می‌شود و از اینجاست که نقش دولت آمریکا در بقای این رژیم و جنگ‌های صهیونیست‌ها از شروع تأسیس را شرح می‌دهد. نویسنده در فصل سوم، نگاهش را به داخل سرزمین‌های اشغالی می‌اندازد و سعی می‌کند نسبت میان شهروندان رژیم صهیونیستی با این دولت و چگونگی آماده‌سازی ذهنی آنان برای مشارکت در همه جنایاتشان را بررسی کند.
کوروش علیانی در این گفتار، زوایای دیگری از پژوهش خود را دراختیار ما قرار می‌دهد.

*گزارشی موجز از اسرائیلی که هست

اینکه میان این حجم عظیم از فریاد‌های «مرگ بر اسرائیل» که از هرسوی، از رسانه‌های مرتبط با دیدگاه مطلوب و موجه کشورمان می‌شنویم و می‌بینیم و می‌خوانیم، نوشتن چنین کتابی چه لزومی داشت، نخستین پرسشی است که باید به آن پاسخ بدهم. این کتاب روایت تاریخی است که درپی بررسی یک موضوع خاص است و آن را دنبال می‌کند. 

آن موضوع، پیوستگی ناپیوستگی تبعیض، ترور و تعدی در طول زمان در موجودیتی است که خودش را اسرائیل می‌نامد. من سال‌ها در این زمینه و به‌طورکلی درباره اسرائیل خوانده‌ام، انواع خبر‌های متنی و تصویری را دنبال کرده‌ام، هزاران قطعه عکس و صد‌ها تکه فیلم را سرفرصت دیده و بررسی کرده‌ام و هرچه گذشته است، بیشتر به این نتیجه رسیده‌ام که پیوستگی ترور و تعدی و تبعیض از سال‌ها قبل از روز نکبت تا همین امروز، هرگز قطع نشده است.

در تمام این مدت نه قائل به افسانه نادر «کجایی» یا «بی‌طرفی» پژوهنده بوده‌ام و نه باجی به تصورات گذشته خود داده‌ام. آنچه با روش تحقیق و با داده‌های دیگر هم‌آهنگ‌تر بوده است، برگزیده‌ام و آنچه هم‌آهنگ نبوده است، کنار گذاشته‌ام و تمام توقعی هم که از خواننده دارم، این است که به‌جای باور به من، متن را بخواند، با داده‌ها و متن‌های دیگر مقایسه کند و آنچه به گمانش معقول می‌آید بپذیرد؛ ولو یکسره در مخالفت با آنچه من نوشته‌ام، باشد.

بررسی پیوستگی این سه «ت» (تبعیض، ترور و تعدی که به گمان من، اولی ریشه و دوتای بعد ابزار‌های گسترش اسرائیل بوده‌اند) یا حتی شعار دادن درباره آن، به چشم من هیچ‌وقت در آن مواضع رسمی و غیرمتکثر یکدست و تکثیرشده، نیامده و نگنجیده است و به همین دلیل هم نوشتن چنین متنی، جا دارد. هدفم از نوشتن این کتاب چه بوده است؟

 ساده‌ترین توضیحم این است که خواستم نشان بدهم وقتی ما از این می‌گوییم که اسرائیل نماد تبعیض و ترور و تعدی است، این دشنامی دشمنانه نیست که نثار کسانی کرده باشیم که دوستشان نداریم یا با آنها بر سر موضوعی مثل آب و خاک و تاریخ، دعوایی داشته باشیم. برعکس، این گزارشی است موجز از وضع آن چیزی که خودش را اسرائیل نامیده است؛ یک سازمان تروریستی بزرگ که وانمود می‌کند نه‌تن‌ها یک کشور که یک ملت-‌حاکمیت است.

*کنگره‌ای نامتجانس از نگاه اندیشه‌ای

امروز وقتی می‌گوییم «کنگره بازل»، تقریبا همه مطمئن هستند که داریم از نخستین کنگره صهیونیسم در سال ۱۸۹۷ صحبت می‌کنیم. اما پیش از آن نیز «کنگره بازل» نامی شناخته‌شده بود برای یک واقعه دیگر؛ واقعه‌ای به‌کلی متفاوت و شاید بتوان گفت متضاد با صهیونیسم هرتسل.

نخستین کنگره که در بازل تشکیل شد، جمعی بود نامتجانس از بیش از دویست نفر با بیش از دویست ایده متفاوت و آرمان‌ها و آرزو‌های شخصی و عمومی بسیار. آشفتگی چنان زیاد بود که ناگهان هرمان شاپیرا همه را به سکوت فراخواند، دست راستش را به سینه‌اش چسباند و آیه ۵ از مزمور ۱۳۷ را خواند و از همه خواست با او تکرار کنند: «گر فراموشت کنم‌ای قدس، دست راستم را فراموش کنم.» و به این شیوه، جمع پراکنده آشفته را باز به آرامش و وحدت کشید.

یادداشت‌ها و آثار به‌جامانده از هرتسل، نشان می‌دهد که توصیف‌های او از انسان اروپایی نوین، نیچه و انسان یهودی نوین، خودش، بسیار شبیه هم هستند. انگار یک نفر است، با این تفاوت اندک که در اولی، اروپایی بودنش پررنگ است و در دومی، یهودی بودنش. چیزی که هرتسل در یادداشت‌های روزانه‌اش می‌کوشد هرگز به آن اشاره نکند و آن را مکتوم نگاه دارد. صهیونیسم نیچه‌ای فقط صهیونیسم سیاسی نبود که هرتسل بنیان نهاد و دیگران پی گرفتند. هر سیاستی، تبلیغات، ادبیات و فرهنگ خود را نیاز دارد.

سنگ بنای دانشگاه عبری قدس را در سال ۱۹۱۸ گذاشتند و در سال ۱۹۲۵ هم افتتاحش کردند؛ ۲۷ سال پس از درگذشت شاپیرا و ۲۱ سال پس از مرگ هرتسل. یک حکم قدیمی هم هست که قاعدتا باید با «بله» آغاز شود و این‌طور ادامه پیدا کند که به ما تذکر بدهد همیشه هر رفتنی با زادنی همراه است و هر زادنی با رفتنی. این حکمت روزگار است و تداومش باعث ماندگاری نوع بشر و تمدن‌های انسانی روی این بسیط خاک است، اما این حکمت فقط در مورد انسان‌ها صادق نیست؛ نهاد‌ها و ساختار‌های اجتماعی نیز همین‌اند.

*چرا این اثر را نوشتم؟

سه نفر تأثیر بسزایی در به ثمر رسیدن این کتاب گذاشته‌اند. نام دو نفر را بلدم و سومی را نه. اولین نفر امام‌خمینی (ره) عزیز است، نه به‌دلیل جایی که گفت: «اسرائیل باید از بین برود»، بلکه به‌علت جایی که گفت «جنگ ما، جنگ فقر و غناست و جنگ بشریت با اسرائیل، ادامه جنگ فقر و غناست و هرگز تمام نخواهد شد، مگر روزی که عدالت در این کره خاکی اجرا شود». 

دومین نفری که در انگیزه‌ام برای نوشتن این کتاب بسیار مؤثر بود، عبدا... شهبازی است که به ما آموخت زرسالار یعنی چه و پیوند زرسالاری و صهیونیسم چیست و چرا نمی‌توان آن را نادیده گرفت. سومین کسی که بسیار از او ممنونم، خانم صهیونیستی است که در کانادا زندگی می‌کند و سال۲۰۰۵ هر روز برای من نامه فحش، تهدید و... می‌فرستاد و همان‌جا بود که من فهمیدم صهیونیسم یعنی چه. این سه نفر چشمم را به واقعیت تمام‌وکمال باز کردند. حرف‌های بسیاری در این کتاب زده‌ام؛ ازجمله اینکه صهیونیسم همان‌قدر ضدیهود است که فاشیست‌ها ضدیهود بودند. صهیونیسم را یهودی نبینید. 

پرسش این نیست که من و امثال من با اسرائیل چه کار داریم؛ نکته این است که اسرائیل با ما کار دارد. این صهیونیست‌ها هستند که ما را رها نمی‌کنند و گریبانمان را گرفته‌اند. بیست سال است هر روز صبحم را با خبر‌های مرتبط با اسرائیل شروع می‌کنم و هنوز هم بعد از گذشت دو دهه، از این حجم پلیدی و پلشتی، شگفت‌زده می‌شوم.

حتی آنهایی که درباره اسرائیل حرف می‌زنند، بیشتر حرف‌هایشان، حرف‌های عجیبی درباره مسائل آخرالزمانی و ماوراءالطبیعه است، درحالی که مواجهه ما با اسرائیل، بر سر مسائل عینی و ملموس است؛ مثلا کمترکسی درباره تروریست بودن اسرائیل صحبت می‌کند؛ همان دولتی که به‌صراحت اعلام می‌کند ما یک سال قبل از آمریکایی‌ها برای ترور سردار سلیمانی، عملیاتی را اجرا کردیم، اما موفق نشدیم.

میدان اصلی جنگ‌ها، بدن انسان است و صهیونیست‌ها با تحریم و ترور، هر روز بدنمان را شکنجه می‌کنند و به ما زخم می‌زنند، آن‌هم شکنجه‌ای که ما به‌جای شکنجه‌گر، فرد دیگری را مسئول و مقصر می‌دانیم. عده‌ای حکومت ما را مقصر می‌دانند و عده‌ای دیگر، گروهی از جامعه را متهم می‌کنند که هر دو بسیار اشتباه است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->