بازداشت دو سارق موتورسیکلت در تهران| آنها پدر و پسر بودند دستگیری سارق سابقه‌دار حین سرقت از اداره ثبت‌احوال پنج راه حل برای تشخیص ایمیل‌های جعلی آیا می‌دانید تفاوت حکم تخلیه و دستور تخلیه فوری چیست؟ اظهار نظر یک پزشک درباره واکسن HPV کار را به دفتر رهبری کشاند پلیس جوان به علت تیراندازی به شرور مست محاکمه شد| بیکاری، حکم زندان و پرداخت دیه تاوان انجام وظیفه! اعضای بدن جوان بیست‌‌ودوساله نیشابوری اهدا شد جوان بدبخت مشهدی به پلیس پناه برد| یک زن خائن و دیگری دیوانه کتک زن! آتش‌سوزی‌‌های سریالی خانه‌ها در یک روستای دورافتاده | اهالی می‌گویند کار اجنه است! اخاذی مرد شیطان صفت از همسر سابقش | شگرد او انتشار تصاویر خصوصی بود! اعترافات تکان‌دهنده زورگیران بی‌رحم درباره قتل جوان بی‌گناه | مقتول ۲ فرزند خردسال داشت آتش‌سوزی مغازه تعویض‌روغنی در خیابان رسالت مشهد با یک مصدوم (۱۳ خرداد ۱۴۰۳) برخورد قاطع قضایی با تغییر کاربری ۴۸ هکتار از زمین‌های کشاورزی در شهرستان مشهد واژگونی خودرو در خواف پنج مصدوم برجای گذاشت (۱۳ خرداد ۱۴۰۳) جزئیات آتش سوزی برج اوپال و ساختمان خیابان ایرانشهر در تهران (۱۳ خرداد ۱۴۰۳) دستورالعمل ملی البسه استاندارد بیماران به تمامی بیمارستان ها و مراکز تشخیصی و درمانی وزارت بهداشت ابلاغ شد اعلام شرایط جذب سرباز معلم در سال ۱۴۰۳ + جزئیات امحای بیش از ۵۲ تن از کالا‌های انبار‌های اموال تملیکی در مشهد ویدئو | لحظه برخورد صاعقه به مرد روس پیوند قلب با موفقیت در دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شد (۱۳ خرداد ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

چند خاطره شیرین پشت ماسک

  • کد خبر: ۶۴۶۴۸
  • ۳۱ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۱:۴۷
چند خاطره شیرین پشت ماسک
توحید آرش نیا - روزنامه نگار
۱- اگر قرار باشد همه ما یکی از خاطرات شیرین دوران کودکی مان را روایت کنیم، حتما به یاد سفره‌های خوش رنگ ولعاب افطاری و شوق وشورمان برای سحری می‌افتیم. اصلا جنس خاطرات رمضان با همه ماه‌های سال فرق می‌کند. قدیم ترها، اهالی محل دورهم جمع می‌شدند و کاسه‌های نذری آش و شله زرد را برای افطار، روانه خانه همسایه‌ها می‌کردند. ما خودمان یکی از پایه‌های ثابت این مراسم بودیم که حس وحال عجیبی داشت و درکنارش، چیدن زولبیاوبامیه به ما خوشبختی زائدالوصفی می‌داد. شربت سکنجبین را کمی قبل داخل یخچال می‌گذاشتیم تا روزه داران رفع عطش کنند و تا پاسی از شب، میهمانی هایمان طول می‌کشید. احتمالا خیلی از هم نسلان من، بخش بزرگی از خاطرات کودکی خودشان را لابه لای نوای شیرین ربنای ماه مبارک پیدا می‌کنند؛ ماهی که برکت ختم قرآنش، برایمان روزی ده کل روز‌های سال بود.

۲- حالا که دومین سالی است که قرار است ماه رمضان را کنار این بیماری بگذرانیم، بیشتر از قبل حسرت سال‌های گذشته به روح و دلمان هجوم می‌آورد. آن دورهمی‌ها و گعده‌های افطاری، آن جلسات قرآن و هزار خاطره دیگر که انگار قرار نیست حالاحالا‌ها دوباره تکرار شوند. حالا این حسرت روی دل همه ما سنگینی می‌کند و باید دعا کنیم که دوباره جمع هایمان جمع شود و دوباره زندگی و دوست داشتن در این ماه جان بگیرد، دوباره افطارهایمان بوی دورهمی بگیرد و کاسه‌های نذری رونق دوباره بگیرند.

۳- حالا که صف‌های مرغ روی بورس است و این گرانی امان خیلی‌ها را بریده است، بد نیست امسال که دورتر از هم افطار می‌کنیم، هوای آن‌هایی که شرایطشان سخت‌تر شده را بیشتر از قبل داشته باشیم؛ چون به نظرم این روز‌ها «دانستن» سخت‌تر شده است. این نکته را برای الانی می‌گویم که بیشتر مردم ماسک می‌زنند و همه ما پشت یک نقاب پنهان می‌شویم و خودمان را از دست دیگران فراری می‌دهیم. اما یادمان باشد پشت همین نقاب ها، چهره‌های درهمی است که شب به راحتی سر به بالین نمی‌گذارند. پشت همین ماسک، خستگی پیرمردی است که توان این همه درد و رنج روزگار را ندارد. همه این قصه و داستان سرایی‌ها برای این بود که یادمان نرود هرچند حالمان خیلی روبه راه نیست، هوای حال بقیه هم محلی‌ای هایمان را داشته باشیم. رمضان فرصتی است تا خاطرات سفره‌های رنگین کودکی مان را به خانه‌هایی که کودکانشان چشم انتظارند، هدیه دهیم.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->