تعطیلی مدارس مشهد و خراسان رضوی از فردا تا پنجشنبه (۳ خرداد ۱۴۰۳) حاجی بگلو: مجلس می‌بایست نسبت به توقف یا تمدید شورا‌ها اعلام نظر کند در فراق خادم‌الرضا(ع) | حضور گسترده مردم مشهد در مراسم بزرگداشت شهید رئیسی در میدان بسیج مشهد + فیلم خدمات‌رسانی رایگان مترو و اتوبوس در روز تشییع پیکر رئیس جمهور در مشهد یکی از معابر اصلی یا میادین شهر مشهد به نام خادم‌الرضا(ع)، «سیدابراهیم رئیسی» نام‌گذاری می‌شود مشهدی‌ها در فراق خادم‌الرضا (ع) و یارانش گردهم می‌آیند (۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳) مشهد سوگوار خادم الرضا (ع) شد + عکس اعمال قانون ۱۳۳۱ دستگاه خودرو حادثه ساز در مشهد | ۵۲ نفر درتصادفات رانندگی طی ۲۴ ساعت گذشته مصدوم شدند (۳۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳) جشن بزرگ امام رضایی‌ها در مشهد لغو شد (۳۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳) شهروند خبرنگار | گلایه برخی شهروندان از سرویس دهی خطوط اتوبوسرانی در محله رسالت مشهد + پاسخ تسلیت شورای اسلامی شهر مشهد در پی شهادت رئیس جمهور و هیات همراه تسلیت شهردار مشهد در پی شهادت رئیس جمهور و هیات همراه سرویس‌دهی متروی مشهد تا ساعت ۲ بامداد (۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳) عملیات امدادونجات آتش‌نشانی مشهد در پی سیلاب روز گذشته | تماس با ۱۲۵ در شنبه پرحادثه مشهد رکورد زد (۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳) بازدید میدانی معاون‌اول رئیس‌جمهور از مناطق سیل‌زده مشهد | قدردانی از حضور شبانه‌روزی و خدمت‌رسانی دستگاه‌های دولتی، امدادی و جهادی هوای کلانشهر مشهد امروز «پاک» است (۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳) تمامی معابر شهری مشهد باز است (۳٠ اردیبهشت ۱۴۰۳) + فیلم پیامد‌های بارندگی بی‌سابقه مشهد در روز شنبه (۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳) مشهد بوی میوه می‌دهد خانه فردوسی کجاست؟ | درباره یک خانه تاریخی در روستای پاژ
سرخط خبرها

چند خطی درباره زلزله ۹۴ سال پیش در خراسان

  • کد خبر: ۲۰۲۳۲۲
  • ۰۵ دی ۱۴۰۲ - ۱۴:۰۹
چند خطی درباره زلزله ۹۴ سال پیش در خراسان
۹۴ سال پیش یک زلزله ویرانگر سبب شد تا بزرگ‌ترین گردهمایی مردمی تا آن زمان برای کمک به زیرآوار ماندگان و آوارگان شکل بگیرد.

به گزارش شهرآرانیوز صبح روز ۱۴ اردیبهشت سال ۱۳۰۸ است که روزنامه‌ها خبری ناخوشایند منتشر می‌کنند. اخباری از شیروان، قوچان، باجگیران، بجنورد، کلات، چناران و درگز (درجز) می‌رسد که حکایت از یک زلزله سخت دارد. بیشتر این اخبار با یک جمله شروع می‌شود: «دیشب نیم‌ساعت از شب گذشته، زلزله سختی شد که سه دقیقه امتداد داشت»؛ اتفاقی که دو روز پیش افتاده است و فقط دو روز طول می‌کشد تا خبرش به مرکز برسد؛ زلزله‌ای که منجر به ساخت شهر جدید شیروان و گیفان می‌شود و در تاریخ ما کمتر درباره آن صحبت شده و در هزارتوی روایت‌های مختلف روزگار، مهجور مانده است.

روایت این زلزله، اتفاقات تلخ آن و کمک‌های مردم خراسان در آن دوران، موضوع گزارشی است که در روز «ایمنی در برابر زلزله و کاهش اثرات بلایای طبیعی» نوشته‌ایم. این روایت، برگرفته از اخبار روزنامه‌ها و جراید ۹۴ سال پیش است.

شهر‌هایی که لرزید

زلزله، چهره اصلی خود را در بجنورد و شیروان نشان می‌دهد و به خانه‌های خشت وگلی بی دوام، دهان کجی می‌کند و بسیاری از آن‌ها را فرومی ریزد. زمین شکاف برمی دارد و صدای وحشت آوری بلند می‌شود. در این حادثه، تعداد زیادی بی خانمان می‌شوند و بی آذوقه و مأوا، سر به بیابان می‌گذارند. کودکانی نیز گم می‌شوند و تعدادی زیر آوار می‌مانند. در دکان‌ها و نانوایی‌ها بسته است و آذوقه کم می‌شود. زراعت‌ها بی سروصاحب می‌شوند و کسی نیست به سراغشان برود.

اوضاع نابسامان پس از زلزله، گریبان همه شهر و روستا‌های اطراف را می‌گیرد و آن‌ها را در تنگنای آوارگی و گرسنگی قرار می‌دهد. در بجنورد آن زمان، بیشتر از چهارصد دکان و ۳۵ خانه بر سر زمین آوار شده و بیشتر سقف‌های روستا‌های اطراف، هم با خاک یکی شده است. طبق آمار اولیه، در قصبه گیفان ششصد نفر، در رباط ۲۵۰ نفر و در سرانه، ۱۵۰ نفر زیر آوار جان داده اند؛ البته این آمار به مرور افزایش می‌یابد. در شیروان نیز اوضاع تعریفی ندارد و بیشتر از هزار نفر میهمان مرگ می‌شوند و بسیاری از احشام تلف.

پس لرزه‌ها در روز‌های بعد ادامه دارد و شش روز طول می‌کشد تا تکانه‌های زمین آرام بگیرد. آرامش زمین، تازه شروع غصه برای انسان روی آن است. هرچه از حادثه بیشتر می‌گذرد، عمق فاجعه انسانی نیز بیشتر می‌شود. در این شرایط، داد کمک بلند می‌شود و صدای آن به گوش جمعیت شیروخورشید سرخ می‌رسد.

مؤسسات خیریه و صحیه نیز دست به کار می‌شوند تا جلوی فاجعه انسانی را بگیرند. جمعیت شیروخورشید و نیروهایش، نخستین کسانی هستند که به محل حادثه می‌روند و فاجعه را از نزدیک می‌بینند؛ جایی که زنده‌ها ازپا درآمده اند و مرده‌ها روی خاک مانده اند. اوضاع چند روز پس از زلزله آن قدر بد است که روزنامه اطلاعات می‌نویسد: «شب‌ها بوی تعفن از کوه‌ها و دهات اطراف در شهر می‌آید. این بوی تعفن مربوط به مواشی و اجسادی است که هنوز دفن نگردیده و یا از زیر خاک، بیرون نیامده است»؛ اتفاقی که اگر چاره‌ای برای آن اندیشیده نشود، باعث شیوع امراض و بیماری می‌شود.

یک ایران پشت خراسانتصویری از مسعودی مدیر روزنامه اطلاعات در منطقه زلزله‌زده

تصویب کمک برای زلزله

نطق پیش از دستورجلسه مجلس شورای ملی پس از این حادثه تلخ، به چاره اندیشی برای آن می‌گذرد. فهیمی، نماینده قوچان و شیروان و گیفان، پیش از دستور صحبت می‌کند و می‌گوید: «در ۱۲ اردیبهشت، زلزله شدیدی در شیروان و بجنورد واقع شده که قریب صد قریه را به کلی منهدم و خراب کرد و هزار تلفات داده است. باید فکر عاجلی برای آن‌ها بشود و اشخاصی که زیر آوار مانده اند را نجات داد».

وزیر مالیه هم خبر از کمک ۱۰ هزارتومانی دولت می‌دهد و دستور کمک رؤسای امنیه و نظمیه را صادر می‌کند. در جلسه بعد، هفت روز پس از زلزله، وزیرمالیه لایحه‌ای برای کمک فوری به زلزله زدگان پیشنهاد می‌دهد. گویا پس از پایان اعتبار قبلی، هنوز عده زیادی بی سروسامان و بی خوراک و دوا مانده اند. تقی زاده، والی خراسان، در بخش‌هایی از نامه اش درباره بازدیدش از شهر‌های زلزله زده به وزیرمالیه می‌نویسد: «از قوچان به این طرف، تمام آبادی‌ها خراب شده و هرچه به شیروان نزدیک‌تر می‌شوم، بدتر است.

از بعضی از روستا‌ها اثری نمانده و مردم گرسنه زیر آسمان هستند. شهر شیروان تمام خراب شده و چیزی باقی نمانده و مردم در صحرا می‌خوابند. زلزله مداومت دارد و تلفات جانی هم زیاد شده. این کمک‌های جزئی اگر آنچه حواله شده، بین آسیب دیدگان توزیع شود، برای حوزه گیفان و بجنورد که پس از ورود هیئت شوروی عازم آن نقاط هستیم، چیزی باقی نخواهد ماند».

پیشنهاد تشکیل کمیته برای جمع آوری کمک و اعانه در همین لایحه قرائت می‌شود و ۲۵ هزار تومان دیگر اعتبار تقاضا می‌کنند. البته آقاسیدیعقوب اعتراض می‌کند و می‌گوید: «آقا! این چیزی نیست که با ۱۰۰ هزار تومان و ۲۰۰ هزار تومان هم درست شود و خیلی بیشتر از این‌ها خرج دارد. یک جای عظیم از دست رفته است». کازرونی، دیگر نماینده، هم در پاسخ این حرف می‌گوید: «هرکس دلش بیشتر می‌سوزد، یک ماه حقوقش را بدهد. هرکس راست می‌گوید، بیشتر بدهد».
پس از پایان جلسه رسمی، نمایندگان دورهم جمع می‌شوند و مبلغ ۸ هزار تومان درمجموع کمک می‌کنند و قرار می‌شود از حقوق اردیبهشت آن‌ها کسر شود.

یک ایران پشت خراسان

گروهی از اطبا در کنار بیمارستان صحرایی

کمیسیون اعانه و کمک دیگران

کمیسیون اعانه با حضور تعدادی از مسئولان و نمایندگان شکل می‌گیرد و قرار می‌شود محترمان و خیرخواهان شهر در کاخ گلستان گردهم آیند تا برای زلزله زدگان کمک جمع کنند. نخستین کمک‌هایی که این صندوق را پر می‌کند، ۱۰ هزار تومان است. برای اولین جلسه حدود هفتصد نفر از رجال و محترمان شهر دعوت می‌شوند.

ازسوی دیگر، دست‌های یاری از همان ابتدا به سوی شیروخورشید سرخ دراز می‌شود. نمایندگان مرکز و خراسان در تلگراف خانه حاضر می‌شوند و با یکدیگر گفتگو می‌کنند. ابتدا تلگرافی به خراسان فرستاده می‌شود و اطلاعات اولیه از زلزله و میزان کمک‌های درخواستی را می‌خواهد. سپس تلگراف دیگری از طرف جمعیت به شعبات آن در تبریز و ساری و بوشهر و کردستان و دیگر شهر‌ها مخابره می‌کنند تا درخواست کمک کنند. همچنین در تلگراف دیگری به کمیته بین المللی صلیب احمر‌ها در پاریس، تقاضای کمک می‌کنند. این جمعیت در ۶ خرداد، کمک ۳۵ هزار فرانکی خود را می‌فرستد.

قرار بر این می‌شود که دکتر امیر اعلم، نایب رئیس جمعیت مرکزی، با نخستین طیاره یونکرس حامل پست مشهد به این شهر برود و ۵ هزار تومان اعانه را به شیروان برساند. این زمان در بیشتر شهر‌های ایران، مؤسسات شیروخورشید اعانه جمع می‌کنند. وزارت خارجه نیز به نمایندگان خود در دیگر کشور‌ها اطلاع می‌دهد تا خبر را به گوش دولت‌های خارجی هم برسانند. مسکو نخستین شهری است که با زلزله زدگان ابراز همدردی می‌کند. نماینده هلال احمر عشق آباد نیز تعدادی طبیب و مقداری دارو به خراسان می‌فرستد تا زیرنظر مسئولان محلی، کار خودشان را آغاز کنند.

سفارت شوروی پانصد تومان اعانه می‌فرستد و یک گروه پزشک و دارو هم برای معالجه مجروحان وارد کشورمان می‌شوند. همچنین پانصد لیر از پاریس می‌رسد. سفارت لهستان نیز مبلغ ۱۰۰ تومان همراه مراسله اش می‌فرستد. کمک‌های داخلی و خارجی یا به دست مؤسسه شیروخورشید سرخ می‌رسد یا به دست کمیسیون اعانه و سپس به کمیسیونی در مشهد ارسال می‌شود تا وجوه متمرکز شود.

اعضای این کمیسیون، والی ایالت خراسان، نایب التولیه آستان، پیشکار مالیه، رئیس پست وتلگراف، رئیس نظمیه، متصدی ارکان اداری لشکر شرق، متصدی فرماندهی لشکر شرق، رئیس امنیه، شیخ احمد بهار، مدیر روزنامه بهار، یونس وهاب زاده و کازرونی هستند.

یک ایران پشت خراسانتصویر شیروان در روزنامه سال ۱۳۰۸ پس از زلزله

گستره زلزله از زبان تقی زاده

حسن تقی زاده، والی ایالت خراسان، ۱۵ اردیبهشت به همراه رئیس نظمیه، رئیس امنیه، رئیس کابینه حکومتی و چند طبیب وارد مناطق زلزله زده می‌شود و گزارش می‌کند: «صدمات شدید زلزله از دوفرسخی قوچان و حوالی مازوج شروع شده و در خطی که از آنجا تا شیروان و از شیروان تا رباط که قریب چهارده فرسخ است و ار رباط تا گیفان و سه چهار فرسخ بعد از آن در خط بجنورد و از طرف دیگر تا زیدر و جیرستان و سرایند تا نزدیک باجگیران، امتداد داشته و در دو طرف این خط از هر جانب تا ۵ الی ۱۰ فرسخ خسارت زیاد وارد شده است».

مرکز زلزله که رباط است و از روستای آن با هشتصد خانواده، یک خانه هم باقی نمانده است. در بقیه نقاط زلزله مانند گیفان، جیرستان و قوشخانه نیز خانه‌ها همه فروریخته است.» تقی زاده آمار کشته‌ها را نزدیک ۲ هزارنفر و آمار مجروحان را نیز همین قدر اعلام می‌کند. نیازسنجی او به دو اصل طبیب و آذوقه می‌رسد.

او درباره خرابی شیروان و گیفان می‌گوید: «در شیروان، خانه‌ای که سالم مانده باشد، یافت نمی‌شد. تمام مردم یا در باغچه‌های خود منزل کرده یا در بیابان‌ها سرگردان بودند. در گیفان مخصوصا ا... آباد یک وجب بنا دیده نمی‌شد. ۱۱۰ دهات میان شیروان تا گیفان نیز ویران شده و مردم آن‌ها پریشان مانده اند. در رباط، ۳۳۰ جنازه و در گیفان نیز ۳۵۰ جنازه بیرون آمده است».

جالب است بدانید زلزله‌ها آن قدر مهیب بوده است که برای ادامه فعالیت‌های شهر، مجبور به ترسیم نقشه جدید می‌شوند. آن‌ها انتظار می‌کشند که مهندس از تهران بیاید و محل شهر جدید شیروان را تعیین کند. رباط با خاک یکسان شده نیز از نقاطی است که دولت به فکر می‌افتد تا آن را با نقشه و مهندسی جدید برپا کند. یکم تیرماه خبر استخدام و اعزام مهندسان برای تعیین موقعیت شهر جدید گیفان و شیروان و تهیه نقشه آن منتشر می‌شود.

یک ایران پشت خراسانتصویر دیگری از زلزله خراسان

این افراد کمک کردند

روزنامه‌ها برای اینکه مردم را تشویق به کمک کنند و احساسات آن‌ها را به منظور کمک برانگیزانند، فهرست افرادی را که دست به جیب می‌شوند و به نیت زلزله پولی می‌پردازند، در روزنامه منتشر می‌کنند. این میان، از نام وکلای مجلس و رئیس کل تشکیلات نظمیه تا افرادی مانند حشمت خانم و مشهدی اسماعیل و آقای حاجی حسین آقا که اکنون هیچ کس نمی‌داند که بوده و چه می‌کرده است، هم دیده می‌شود.

بعضی افراد مانند سعدی خان، مالک رئیس صحیه کل مملکت، یک ماه حقوق خود را می‌بخشد و بعضی سازمان‌ها مانند سینمای فردوسی، ۲۰ درصد عایدات خود را به خسارات زلزله می‌دهند. آن ماه کارکنان اداره‌های خراسان نیز ۵ درصد از حقوق خود را تقدیم زلزله زدگان می‌کنند؛ کمک‌هایی که از شاهزاده ناصرالدین میرزای ملاک با اعانه ۲ هزار قرانی را دربر می‌گیرد تا مظفر سمساری با کمک ۱۰ قرانی! روزنامه اطلاعات در روز‌های بعد نیز این روال را ادامه می‌دهد و فهرست اعانه دهندگان را بی کم وکاست منتشر می‌کند. درکنار این ها، حاج حسین ملک نیز مبلغ هزار تومان نقد و ۱۰۰ خروار جنس و بیست دستگاه چادر می‌فرستد.

یک ایران پشت خراساناطبای اعزامی از ترکمنستان و شوروی برای درمان زلزله زدگان

طبیب‌های داخلی و خارجی

از شانس‌هایی که مردم شیروان و گیفان و روستا‌های اطراف می‌آورند، شاید این باشد که زلزله در اردیبهشت رخ می‌دهد و سرمای طاقت فرسای زمستان به جان آن‌ها نمی‌افتد. بسیاری از زلزله زدگان، مجروح و نیازمند خدمات پزشکی هستند، ولی نبود راه شوسه و ممکن نبودن حرکت ماشین در راه‌های روستایی، باعث می‌شود پزشکان دیرتر از موقع برسند.

دو هفته طول می‌کشد تا لوازم پزشکی به بعضی نقاط زلزله‌زده برسد و مجروحان بسیاری به دلیل نبود امکانات پزشکی، تسلیم مرگ می‌شوند. در تلگرافی که یازده روز پس از زلزله منتشر می‌شود، چنین نوشته شده است: «عده مجروحین در حوزه رباط، گیفان، زیدر و خیرآباد، چندین صد نفر است و به واسطه فقدان طبیب و دوا و چادر هر روزه عده‌ای می‌میرند. اطبا غیرکافی، مردم گرسنه و امداد کلی و فوری لازم است».

اعزام طبیب از نخستین اقدامات برای افراد نیازمند درمان است و اولین کمک‌ها از کشور‌های دیگر مانند ترکمنستان و شوروی نیز کمک‌های پزشکی و دارویی است. پس از این خبر، دکتر امیراعلم می‌گوید: «علاوه بر هیئت صحی که بدو امر فرستاده شد، ۱۰ نفر طبیب با کلیه لوازم، فردا صبح به شیروان و گیفان اعزام می‌شوند».

به دلیل گستردگی زلزله بازهم کمک‌های پزشکی در صدر نیاز قرار دارد و بیست طبیب و پرستار به همراه دارو و دکتر امیراعلم راهی نقاط زلزله زده می‌شوند و با حضور آن‌ها پزشکان ترکمنستانی به کشورشان بازمی گردند. وزارت جنگ نیز یک مریض‌خانه با طبیب و دوا برای کمک به آسیب دیدگان می‌فرستد.

پنج طبیب مشهدی با تمام لوازم و دواجات به ریاست دکتر معاضدی، رئیس دارالشفای رضوی، نیز راهی مناطق زلزله زده می‌شوند. اعزام طبیب از شهر‌های مختلف در روز‌های آینده ادامه پیدا می‌کند، تاجایی که ردپای پزشکان در همه روستا‌های زلزله زده و گزارش روزنامه‌ها یافت می‌شود. مریض‌خانه‌های موقتی نیز با چوب و پارچه در مناطق زلزله زده ساخته می‌شود که قسمت مردانه و زنانه و اتاق پانسمان و مطب عمومی دارد. با سروسامان یافتن شهر‌های مخروبه، دکتر امیراعلم چهل روز بعد به تهران بازمی گردد.

یک ایران پشت خراسانمریض‌خانه موقتی که در زمین‌های زلزله‌زده برپا شد

یادداشت‌های مسعودی؛ مسافر زلزله

عباس مسعودی تنها روزنامه نگاری است که در مناطق زلزله زده حاضر می‌شود و از آنجا گزارش می‌دهد. گزارش‌های روزانه او به خوبی مناطق ویران شده را توصیف می‌کند. او در جایی می‌نویسد: «اهالی بدبخت قرا از لانه‌های ویرانه دست کشیده و خانه‌های موقتی از علف و گلیم پاره و نمد و در وسط بیابان تهیه کرده اند. تا قبل از اینکه بیل و کلنگ به اهالی برسد، با دست جنازه‌ها را بیرون می‌کشیدند و هنوز هم گاهی جنازه تلف شدگان بیرون می‌آید».

مسعودی در یکی از یادداشت هایش نوشته است: «امروز جمعیت زیادی از اهالی قلعه‌ای را دیدیم که وقتی قافله ما را دیده بودند، به تصور اینکه کمک‌های آذوقه برای آن‌ها رسیده، از روی تپه‌ها کوه‌ها به سرعت به طرف جاده می‌آمدند». شکاف‌های زمین باعث تعجب این روزنامه نگار می‌شود و درباره آن‌ها نیز می‌گوید: «شکاف‌های زیاد زمین از زلزله، انسان را خیره می‌کرد. سه ذرع عرض این شکاف می‌باشد. قاچ‌های خیلی زیادی در تمام طول جاده‌ها و تپه‌ها دیده می‌شود و معلوم است تکان زمین به قدری مهیب بوده که زمین را قاچ قاچ کرده است. در یک نقطه بین دو کوه، فشار زیاد، شکاف بزرگی باز کرده که امتداد زیادی ندارد».

توصیفات مسعودی از رباط هم غم انگیز است؛ دهاتی که حتی یک دیوار کوتاه هم از آن باقی نمانده است و ۳۳۷ نفر از جمعیت هشتصدنفره آن تلف شده اند. او می‌نویسد: «خانه‌هایی که نزدیک صحرا بوده اند، کمتر تلفات داده اند. خانواده‌ای پیدا نمی‌شود که گم شده نداشته باشد. یکی فرزند از دست داده و دیگری مادر و پدر. بعضی هم یکه و تنها مانده اند».

طبق توصیف مسئول روزنامه اطلاعات، در شیروان یک خانه سالم دیده نمی‌شود. تمام خانه‌ها و دکاکین، ویران شده اند و اگر چند اتاق در این شهر پیدا شود، شکسته است و قابل سکونت نیست و به طورکلی از دور یک پارچه خرابه به نظر می‌رسد. ساکنان خانه‌های بزرگ در باغچه هایشان، گلیم به هم بسته و ساکنان خانه‌های کوچک، سر به بیابان گذاشته اند.

او بیست روز پس از زلزله به چورمه می‌رسد؛ جایی که هنوز کسی سراغی از آنجا نگرفته است. روستایشان تلی از خاک است، مردم دربه درش در صحرا پراکنده اند و با چند تکه چوب و تخته برای خود لانه ساخته اند.

مسعودی در یکی دیگر از گزارش هایش، درباره اهمیت راه شوسه و ماشین رو می‌نویسد و اینکه چطور نبود امکانات بین شهری و راه مناسب، موجب به کام مرگ رفتن بسیاری از مردم زلزله زده شده است.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->