رهن و اجاره در منطقه سناباد مشهد چقدر نقدینگی می‌خواهد؟ (۹ خرداد ۱۴۰۳) به آینده بورس امیدوار باشیم؟ (۹ خرداد ۱۴۰۳) نرخ ارز نزولی خواهد شد؟ | در چه صورت منتظر موج بعدی نزول باشیم؟ (۹ خرداد ۱۴۰۳) سیگنال منفی به بازار خودرو | خودروسازان کاهش تولید داشتند + نمودار (۹ خرداد ۱۴۰۳) افزایش بی‌سروصدای یک محصول ایران‌خودرو | خودروسازان بدون دریافت مجوز قیمتی دست‌به‌کار شدند؟ رفع پلمب واحدهای صنفی طلا و جواهر در مشهد ۵۴ کیلوگرم شمش طلا فروخته شد (۸ خرداد ۱۴۰۳) طلافروشی‌های مشهد بالاخره کوتاه آمدند | بازگشایی پس از ۲۲ روز با مبلغ ۲ میلیارد در کجای تهران می‌توان خانه خرید؟ خبر خوش برای زوج‌های جوان | صف وام ازدواج کوتاه می‌شود؟ معرفی ۱۰ ماشین خارجی که در سامانه فروش عرضه می‌شوند | ژاپنی‌ها در دوره جدید واردات خودرو یکه‌تازی می‌کنند + تصاویر چطور بهترین لاستیک را انتخاب کنیم و چقدر بابتش پول بدهیم؟ قیمت افغانی امروز (سه‌شنبه، ۸ خرداد ۱۴۰۳) وام ۵۰۰ میلیون تومانی برای دهه شصتی‌ها + شرایط و مدارک لازم برای دریافت وام هفته آینده، نتیجه قرعه‌کشی خودرو‌های برقی اعلام می‌شود سومین سود سهام عدالت چه زمانی واریز می‌شود؟ (۸ خرداد ۱۴۰۳) خبر‌های بسیار خوب دولت برای بورسی‌ها | ۴ تصمیم مهم برای نجات بازار سرمایه (۸ خرداد ۱۴۰۳) خبر مهم برای دارندگان حواله پژو پارس؛ طرح تبدیل حواله به این ۳ خودرو آغاز شد + اسامی خودروها، مبلغ و زمان تحویل (۸ خرداد ۱۴۰۳) چراغ سبز بورس بالاخره روشن شد | گزارش وضعیت بازار سهام (۸ خرداد ۱۴۰۳)  آخرین جزئیات از تعیین تکلیف اعطای سهام عدالت به جاماندگان (۸ خرداد ۱۴۰۳) بانک‌ مرکزی نرخ سود بانکی را اعلام کرد | اخطار جدی به بانک‌هایی که از بخش‌نامه جدید پیروی نکنند یک دلار آمریکا وارد کانال ۶۰ هزار تومان شد (۸ خرداد ۱۴۰۳) نرخ طلا در بازار امروز مشهد (سه‌شنبه، ۸ خرداد ۱۴۰۳) بایدونبایدهای عرضه نان اینترنتی در مشهد | نباید قیمت نان در بستر آنلاین افزایش یابد طرح سامان‌دهی استخدام کارکنان دولت در صف بررسی در مجمع تشخیص!
سرخط خبرها

وقتی اسکناس، برای خرید لباس نیست

  • کد خبر: ۱۵۳۲۳۳
  • ۱۳ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۴:۱۸
وقتی اسکناس، برای خرید لباس نیست
امروز که از جلو یک مغازه پوشاک رد شدم چشمم به مانکن پلاستیکی افتاد که لباس‌های قشنگی تنش بود.

امروز که از جلو یک مغازه پوشاک رد شدم چشمم به مانکن پلاستیکی افتاد که لباس‌های قشنگی تنش بود. ایستادم و نگاهش کردم. گفتم: خوش به حالت که لباس‌های به این شیکی تنت هست! برخلاف انتظارم مانکن شروع به سخن گفتن کرد و پرسید «چیه؟ از لباس هام خوشت اومد؟»

گفتم: آره، خیلی. هم این تی شرتی که تنت هست قشنگه، هم این شلوار. مانکن گفت: «خوب بیا، همین‌ها که من پوشیدم را بخر. اینجا پر از لباس‌های نو و قشنگ است تو این‌ها را بخر و ببر. فکر کنم اندازه ات باشد. آقای مغازه دار یک چیز دیگری تنم می‌کند.»

گفتم: اتفاقا لباس هام این قدر کهنه هستند که حتی به درد دستمال هم نمی‌خورند. دوست دارم همین لباس‌هایی که تن تو هست تن من باشد، ولی پولش رو ندارم. می‌دونی چیه؟ دوست داشتم جای تو باشم! مانکن خندید و گفت: «جای من! نه! اصلا فکر خوبی نیست. باید تمام بیست وچهار ساعت یک جا ایستاده باشی.» گفتم: کاش آن تی شرتم را مامانم تبدیل به دستمال نمی‌کرد

«حتما یکی دو سالی پوشیده بودی دیگه»

هفت هشت سال پوشیده بودمش.

«پس زمان دستمال شدنش رسیده بود دیگه.».

ولی هنوز می‌شد پوشیدش.

اون تیشرت الان بخشی از وجودش تبدیل به دستگیره قابلمه شده، بخش دیگری از وجودش تبدیل به دستمال تمیز کردن شیشه‌ها شده و یک قسمتش هم.

«حالا این طور بغض نکن. یک طوری داری درباره تکه تکه شدن تی شرتت حرفی می‌زنی، انگار وجود خودت رو تکه پاره کردن. اصلا فکر کنم با این وضعیت روحی که داری از اینجا بری بهتره تا به بعضی چیز‌ها فکر نکنی.»

نفس عمیقی کشیدم و از همان پشت شیشه به علامت خداحافظی برای مانکن دست تکان دادم و داشتم دور می‌شدم که صدایی از پشت سرم شنیدم. می‌گفت: «این آقای جلوی مونو ببین زن! ما پول نداریم بیایم یه دست لباس بخریم، بعد بعضی‌ها مثل این جلویی با پولشان از این لباس‌های جدید مد شده تنگ و کوتاه و پاره و پوره می‌خرند و آن قدر هم شیشه و کوکائین می‌کشند که به خاطر اثرات مخربش برای مانکن‌های پلاستیکی دست تکون می‌دن!»

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->