حرکت کاروان پیاده ۱۷۰۰ نفری در مسیر مشهد مقدس به مناسبت ولادت امام رضا(ع) اولین گروه حج تمتع از فرودگاه مشهد اعزام شدند (۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳) سیل در کلات هیچ فوتی نداشت برخورد کوئیک و پارس در مشهد ۶ مصدوم برجا گذاشت (۲۸ اردیبهشت) پرونده سیل مشهد روی میز کمیسیون اصل نود! کشف پیکر‌های چهار مفقود سیلاب در فریمان (۲۸ اردیبهشت) قتل جوان ۲۷ ساله افغان به‌خاطر توپ بازی! (۲۸ اردیبهشت) تمام خسارت‌های درمانی بازنشستگان تامین اجتماعی تا اسفند ۱۴۰۲ پرداخت شد | تسویه حساب ۲۰ روزه با بازنشستگان بازگشایی ۴۴ محور مسدود شده در خراسان رضوی (۲۸ اردیبهشت) تصادف پراید و پژو ۲۰۶ در قوچان ۷ مصذوم برجا گذاشت(۲۸ اردیبهشت) از ۸۱ روستای دارای سکنه سرخس فقط یک روستا جاده دسترسی ندارد نجات معجزه آسای جوان مشهدی از داخل چاه (۲۸ اردیبهشت) نامه سرگشاده نایب رئیس کانون عالی بازنشستگان تامین اجتماعی به رئیس جمهور درباره کارگران و بازنشستگان   محور صالح آباد - تربت جام بازگشایی شد (۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳) متلاشی شدنِ شبکه شیطان پرستی و دستگیری ۲۶۱ نفر نجات نیسان آبی با پنج سرنشین از درون سیلاب (۲۸ اردیبهشت) این پزشکان متخلف هستند عملیات گسترده هلال احمر در سطح استان خراسان رضوی تسویه ۱۰۶ هزار میلیارد تومان بدهی بانکی تامین اجتماعی سازمان برنامه و بودجه اجرای قانون همسان‌سازی بازنشستگان را به تاخیر نیندازد
سرخط خبرها

شکایت زن مشهدی از شوهر سومش

  • کد خبر: ۱۴۲۴۱۱
  • ۰۸ دی ۱۴۰۱ - ۱۵:۴۹
شکایت زن مشهدی از شوهر سومش
زن ۳۷ ساله مشهدی می‌گوید سومین شوهرش او را فریب داده و اموالش را تصاحب کرده است.

به گزارش شهرآرانیوز، این زن جوان ادامه داد: با آن که همواره در زندگی تصمیم‌های اشتباه می‌گرفتم و دچار مشکلات تلخی می‌شدم که آینده‌ام را تحت تاثیر قرار می‌داد، اما این بار در حالی فریب حقه‌بازی‌های سومین مرد زندگی‌ام را خوردم که او نه تنها همه سرمایه و دارایی‌هایم را بالا کشید بلکه تعدادی سفته نیز از من گرفته است که نتوانم هیچ اقدامی بکنم و...

زن ۳۷ ساله که اشک ریزان به قانون پناه آورده بود تا شاید چاره‌ای برای رهایی از این مخمصه ملال آور پیدا کند، درباره قصه پر غصه خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری معراج مشهد گفت: تا کلاس سوم راهنمایی بیشتر تحصیل نکردم چرا که علاقه‌ای به درس و مشق نداشتم. آن زمان در یکی از شهر‌های خراسان رضوی زندگی می‌کردیم و من بعد از ترک تحصیل نزد مادرم به آموختن امور خانه داری مشغول شدم تا این که «بیژن» به خواستگاری ام آمد. او از بستگان دور مادرم بود و به دلیل همین آشنایی، من در ۱۸ سالگی پای سفره عقد نشستم و ازدواج کردم، اما همسرم در شهرستان شغل مناسبی پیدا نمی‌کرد و به این دلیل برای ادامه زندگی مشترک راهی مشهد شدیم.

متاسفانه «بیژن» در مشهد با افرادی معاشرت کرد که معتاد بودند. او وقتی به سرکار می‌رفت به تشویق کارگرانی که در ساختمان سازی مشغول فعالیت بودند به مصرف مواد مخدر روی آورد و طولی نکشید که در کنار دوستانش بساط استعمال مواد مخدر صنعتی (کریستال) را پهن کرد و این گونه زندگی خود و مرا به نابودی کشید. او دیگر بیکار بود و به خاطر اعتیادش نمی‌توانست مخارج زندگی را تامین کند. من هم که در خانواده‌ای کشاورز و با اوضاع مالی مناسب بزرگ شده بودم، نمی‌توانستم این شرایط را تحمل کنم. به ناچار بعد از ۱۸ سال زندگی مشترک از «بیژن» طلاق گرفتم و در حالی که او مردی کارتن خواب شده بود، من با تنها پسرم به زندگی مجردی روی آوردم. در این شرایط بود که باز هم تصمیم عجولانه و اشتباه دیگری گرفتم و بدون مشورت با خانواده ام به عقد مردی درآمدم که به من ابراز علاقه می‌کرد و چند ماه بعد تازه فهمیدم که «هوشنگ» هم به مواد مخدر صنعتی از نوع شیشه معتاد است، ولی این بار نمی‌خواستم طلاق بگیرم و دوباره آواره شوم. «هوشنگ» برای تامین مخارج اعتیادش به اموال مردم دستبرد می‌زد و از راه سرقت زندگی را می‌گذراند! با این حال صاحب ۲ فرزند دیگر شده بودم و تلاش هایم برای ترک اعتیاد همسرم نتیجه‌ای نداشت. خلاصه او وقتی برای آخرین بار دستگیر و به مدت ۵ سال روانه زندان شد که تازه فهمیدم قبل از ازدواج با من نیز چندین سابقه کیفری داشته و از راه سرقت هزینه‌های مواد مخدر صنعتی را تامین می‌کرده است.

زمانی که همسرم در زندان بود، من هم در کنار مادر شوهرم زندگی می‌کردم، اما به دلیل اختلاف‌های رفتاری، مدام با هم درگیر بودیم و من در این شرایط بسیار زجر می‌کشیدم. در همین روز‌ها یکی از همسایگان مادر شوهرم که متوجه اختلاف بین ما شده بود، کمک کرد تا من با گرفتن تسهیلات بانکی، منزلی را برای خودم رهن کنم و بدین ترتیب از آزار و اذیت و زخم زبان‌های مادر شوهرم رهایی یابم! از سوی دیگر نیز به دنبال راهی بودم تا بتوانم با کسب رضایت از شاکیان شوهرم، او را از زندان آزاد کنم تا شاید مسیر درست زندگی را پیدا کند و سایه مردی بالای سرم باشد! در همین وضعیت بود که مرد همسایه مرا با مرد دیگری آشنا کرد که مدعی بود از طریق آشنایانش می‌تواند به آزادی شوهرم کمک کند! من هم به وعده‌های پوچ و پوشالی او دل خوش کرده بودم و به خودم امید می‌دادم که «قادر» با دریافت همین ۲۰ میلیون تومان به آزادی شوهرم کمک می‌کند، ولی بعد از آن که پول‌ها را از من گرفت، آرام آرام مرا متقاعد کرد که آزادی شوهرم هیچ فایده‌ای ندارد و انسان معتاد به هیچ اصولی پایبند نیست! در همین حال «قادر» با ابراز علاقه به من، ترغیبم کرد از «هوشنگ» طلاق بگیرم و زندگی شیرینی را در کنار او آغاز کنم و به این همه بدبختی و فلاکت پایان دهم. من هم که هیچ گاه نتوانسته ام در زندگی ام تصمیم درستی بگیرم، فریب حقه بازی‌های مرد دیگری را خوردم و این گونه با گرفتن طلاق از «هوشنگ» به عقد «قادر» درآمدم، ولی در مدت دو سالی که از این ازدواج می‌گذرد، او فقط دسترنج زحمات مرا بالا کشیده چرا که او متاهل بود و من از این موضوع بی اطلاع بودم. اکنون نیز همسر «قادر» در حالی ماجرای ازدواج ما را فهمیده است که هنوز به روی خودش نمی‌آورد. از طرف دیگر هم «قادر» نه تنها همه پول و سرمایه و حتی رهن منزلم را از من گرفته و خرج کرده است بلکه تعدادی سفته هم به بهانه‌های مختلف به او داده ام که حالا به دلیل ترس از دریافت مبلغ سفته ها، حتی جرئت شکایت از او را ندارم و...

با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد امیر رضا فعال (رئیس کلانتری معراج مشهد)، بررسی‌های کارشناسی این پرونده به مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری سپرده شد.

منبع: خراسان

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->