باند شرکت هرمی با دستگیری ۱۶ متهم در خراسان رضوی منهدم شد قتل مرد جوان به دلیل اختلافات شخصی در شرق تهران ۲ شرط مهم مادر مقتول برای بخشش قاتل سنگدل جه بود؟ اظهارات منتسب به سردار رادان درباره طرح نور۲ تکذیب شد دستگیری ۶۸ شرور مخل امنیت در شهرک شهید رجایی مشهد (۲۰ خرداد ۱۴۰۳) افزایش سرانه مصرف نوشابه در کشور | سریع‌ترین رشد مصرف مواد قندی را داریم شناسایی بیش از ۷۲۰۰ مبتلا به سل در ایران| یک‌چهارم بیماران ایرانی نیستند راز جنایت خانوادگی فاش شد| باز هم قتل پسری معتاد توسط پدر رونمایی از نسخه جدید شاد با قابلیت‌های جدید سقوط کارگر در محل گودبرداری یک پروژه ساختمانی + جزئیات (۲۰ خرداد ۱۴۰۳) حریق انباری یک مدرسه در بلوار وکیل آباد مشهد + تصویر (۲۰ خرداد ۱۴۰۳) ۳۰ فقره سرقت از مجتمع‌های مسکونی در مشهد رمزگشایی شد (۲۰ خرداد ۱۴۰۳) کاهش چشمگیر اهدا خون توسط بانوان در خراسان رضوی | نیازمند اهدای خون از سوی جوانان هستیم تحقق سه‌ونیم‌برابری تعهد مهارت‌آموزی به کودکان کار در خراسان‌رضوی همسترکامبت، درآمد بدون زحمت یا رؤیای ثروتمندشدن؟ دانش‌آموزان نابینا از امتحان نهایی با خط «بریل» محروم شدند اوج گیری آسیب‌های اجتماعی در شیب شکاف نسلی احضار رائفی‌پور به دادستانی تهران کدام ورزش در کاهش فشارخون میسر است؟ آیا فشارخون، صبح‌ها بالاتر است؟
سرخط خبرها

دیکته یا آموزش ماهیگیری؟

  • کد خبر: ۱۲۹۸۱۱
  • ۲۴ مهر ۱۴۰۱ - ۱۴:۱۳
دیکته یا آموزش ماهیگیری؟
قطعا همه شهروندان مشهد آرزو دارند روزی را ببینند که کودکی در خیابان مجبور نباشد کار کند و در هنگام کار مشق‌های خود را بنویسد.

چند شب قبل در راه رفتن به خانه دیدم یک کودک کار در خیابان دانشگاه، بساط کوچکی جلوی خود پهن کرده است و دارد هم زمان مشق هایش را می‌نویسد؛ تصویری که چند سالی است در شهر دیده می‌شود. بچه‌هایی که برایشان تابستان‌ها با دیگر فصل‌های سال فقط یک تفاوت دارد و آن به همراه نداشتن دفتر و کتاب مدرسه شان در هنگام کار است.

قطعا همه شهروندان مشهد آرزو دارند روزی را ببینند که کودکی در خیابان مجبور نباشد کار کند و در هنگام کار مشق‌های خود را بنویسد. نفس کار کردن خوب است. اما نه برای هر سنی و در هر شرایطی. دیشب که از کنار همان پسر بساط کرده در خیابان دانشگاه گذشتم، خانمی نشسته بود کنارش و انگار داشت به او دیکته می‌گفت. سرووضع آن خانم نشان می‌داد که رهگذر است و ارتباط فامیلی با این کودک ندارد و این یعنی مهربانی؛ اینکه ما از کنار کودکان کار به راحتی نگذریم.

نه اینکه بی دلیل به آن‌ها کمک کنیم تا خدای ناکرده بر زندگی آن‌ها تاثیر منفی بگذاریم. اما اینکه یک شهروند نشسته است کنار خیابان و دارد به کودکی که مجبور است برای کمک به اقتصاد خانواده اش کار کند دیکته می‌گوید، یاد دادن ماهیگیری به اوست. یک لحظه فکر کنید که اگر همین خانم یک اسکناس ۱۰ هزار تومانی به او می‌داد و از کنارش می‌گذشت، بهتر بود یا اینکه نشسته است و دارد به او دیکته می‌گوید؟

اگر ما هرکدام مان در رویارویی با کودکان کار سعی کنیم کاری فراتر از آنچه دیگران برایشان انجام می‌دهند، انجام دهیم، شاید در بلندمدت تصاویر این چنینی در شهرمان کمتر شود. این روز‌ها کودکان زیادی در حاشیه شهر درحالی به مدرسه می‌روند که پدر و مادرشان، توانایی خرید کیف نو و احتمالا دفتر و مداد را برای آن‌ها نداشته اند. اگر توانایی دارید، یک آدم معتمد در آن محله‌ها پیدا و از این بچه‌ها حمایت کنید. آن‌ها مردان و زنان فردا هستند و مهرتان بی پاسخ نخواهد ماند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->